مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ انگار همین دیروز بود که شوروحرارت فوتبال در خاک مشهد فقط به نبرد تیمهای باشگاهی با یکدیگر خلاصه نمیشد. شبهای فوتبال در شهر داغ بود و وقتی از فوتبال باشگاهی فارغ میشدی، تازه نوبت تماشای هیجان جوانان شهر برای نبرد کارگران میرسید؛ کارگرانی که در قالب تیمهای فوتبال صنف خود، رودرروی یکدیگر قرار میگرفتند و نه یکیک و چند تیم، بلکه چند لیگ و چند تیم داشتند که با ستارههای مستطیل سبز باشگاهی بهمصاف هم میرفتند. کارگران کارخانهها و واحدهای صنعتی خراسانرضوی در دهه ۷۰ بیش از آنکه مشغول کار باشند، شوقواشتیاق فوتبال در رگهایشان جاری بود و همین فوتبال کارگری را رونق داده بود.
اما حالا چندصباحی است که دیگر از آن حرارت ناب ورزشی خبری نیست و نهتنها لیگهای فوتبال کارگری در سطح استان برگزار نمیشود، بلکه همان تیم کارگری استان هم که در رقابتهای کشوری حاضر شد، ماکت تضعیف شدهای از فوتبال کارگری نابودشده یک استان بود. بیش از ۲۰۰هزار کارگر در واحدهای صنعتی استان مشغولبهکار هستند که میتوانند از امکانات ورزشی که برای آنها تهیه شده است، استفاده کنند؛ اما حقیقت آن است که سهمشان از ورزش حرفهای باوجود ظرفیتهای موجود نزدیک به هیچ است. به بهانه فردا که روز جهانی کار و کارگر است، به این موضوع مهم پرداخته و با چند فعال سابق این حوزه گفتگو کردهایم.
آدنیس، صنعت الکتریک، کارتن مشهد، تاکسیرانی، فرشآرا، گچ، خانهسازی، شهد ایران، خوشگوار و دخانیات، تنها بخشی از نامهای بلندآوازه فوتبال کارگری خراسان در اواخر دهه۶۰ و اوایل دهه ۷۰ است. تیمهایی که هرکدامشان یکیدوجین ستاره فوتبال مشهد را به استخدام درآورده بودند و برای کسبوکار خودشان هم رونقی دستوپا کرده بودند. هادی برگیزر و علی گلی برای پایانهها بازی میکردند و محمود ژولیده در دخانیات بود. فریدون مهیار، الفاطمی و اسکندری در لباس سازمان آب میدرخشیدند و در تیم زیستخاور هم علی حنطه و مهدی اسلامفر بودند. تیمهایی که هر کدام زیرنظر یک کارخانه فعال بود و بازیکنان بزرگ فوتبال مشهد را به استخدام خود درآورده بود تا لیگ کارگری فوتبال استان رونق داشته باشد.
وجود سه لیگ دسته اول، دوم و سوم فوتبال کارگری با حضور سی تیم از جاذبههای فوتبال خراسان در دهه ۷۰ بود. لیگهایی که به سبب وجود ستارگان باشگاهی فوتبال مشهد از رونقی وصفنشدنی برخوردار بود. فریدون مهریار، پیشکسوت فوتبال مشهد، درباره دلایل رونق فوتبال کارگری در دهه ۷۰ میگوید: به نظر من دلیل اول این رونق، شخص فخار، رئیس تربیتبدنی اداره کار بود. فوتبال دهه ۶۰و۷۰ مدیون این مرد است. او ادارات را وادار کرد تا طبق ماده قانونی که وجود داشت، ورزشکاران را به خدمت بگیرند و کارخانجات هم بههمینخاطر با اشتیاق این کار را میکردند تا معافیتهای مالیاتی شاملحالشان شود.
علی ارباب، یکی از پیشکسوتان داوری فوتبال استان، نیز که خودش در دهه ۷۰ از مسئولان برگزاری مسابقات فوتبال کارگری بود، دراینباره یادآور میشود: آنموقع افراد دلسوز در کارخانهها بر سر کار و مدیرانشان ورزشی و فوتبالی بودند. علی سیف هم که خود با تیم آدنیس هم در مسابقات کارگری حاضر بود و هم صابون فوتبال باشگاهی را به تن زده بود، تصریح میکند: فوتبال کارگری در دهه۷۰ رونق داشت، چون فوتبال ما رونق داشت. وی میافزاید: کسانی که در رأس کارخانجات بودند، عاشق فوتبال بودند و همین به اداره کار برای برگزاری لیگهای کارگری انگیزه لازم را میداد.
خاطره ماندگار رونق فوتبال کارگری در دهه ۷۰ حالا به افسوسی بزرگ برای آنهایی بدل شده است که به چشمشان این رونق را دیدند و چشیدند. فریدون مهریار، پیشکسوت فوتبال خراسان، دلیل جالبی برای این افول بیان میکند: حقیقت آن است که در دهه ۷۰ بازیکن باشگاهی برای اینکه خرج روزمره زندگیاش تأمین شود، آرزویش بود به استخدام کارخانه دربیاید؛ چراکه اواخر دهه ۶۰ و اوایل۷۰ فوتبال پول آنچنانی نداشت. اما امروزه یک بازیکن که کیفیت خوب باشگاهی دارد، با خودش میگوید وقتی میتوانم به عضویت یک باشگاه حرفهای دربیایم و پول میلیاردی بگیرم، چرا باید دلخوش به استخدام در یک کارخانه باشم؟
وی میافزاید: البته این استدلال درست نیست و اینطور نیست که همه بتوانند در فوتبال پولهای میلیاردی بگیرند، اما بههرحال این تفکر هست. بااینحال علی سیف دلیل این اُفت چشمگیر فوتبال کارگری در سالهای اخیر را اینچنین مطرح میکند: من معتقدم این اُفت دو دلیل دارد؛ اول اینکه سطح بازیکنان ما پایین آمده و الان ما دیگر بازیکنان خوب زیادی در سطح کارخانهها نداریم و دیگر آنکه کسانی که در رأس کار هستند، دیگر بهایی به این مسئله نمیدهند.
وی خاطرنشان میکند: اداره کار امروز دیگر اعتقادی به برگزاری این مسابقات ندارد و افراد غیرفوتبالی هم بر سر کار آمدند و نمیخواهند خودشان را درگیر برگزاری چنینمسابقاتی بکنند. علی ارباب، پیشکسوت ورزش کارگری فوتبال استان، نیز یادآور میشود: امروزه کسانی بر سر کارند که فقط حرف میزنند و عمل ندارند. آدم باید جایی کار کند و هنرش را نشان بدهد که دستش خالی است، نه وقتی همه امکانات هست. امروز بهانه مدیران ما نبودن بودجه و پول برای انجام کار است!